حمیدین: دلیل فروش بیشتر نمایشها صرفاً چهره است، نه متن و تبلیغات خوب
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۵۰۵۷۷
کارگردان نمایش «تهبلیت» معتقد است باید به تجربهها فرصت داد. او میگوید عامل فروش نمایشها در ایران دیگر متن خوب نیست؛ بلکه حضور چهرهها است. ۲۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۰ فرهنگی سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، نمایش «تهبلیت» این روزها در تماشاخانه ملک با موضوع سینهسوختگان سینما روی صحنه رفته است، نمایشی که تلاش میکند روایت چند دوستدار سینما را روایت کند، دوستدارانی که شادی و غصههایشان را روی پرده نقرهای جستجو کردهاند و در سینما به مکاشفه پرداختهاند، هر چند این مکاشفه چندان عمیق نیست؛ اما گویا با صداقتی همراه است، صداقتی که با تماشای فیلمها بر آن فیلمدوست و سینمارو مستولی میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عموماً تئاتر سوژه آثار سینمایی است؛ اما این بار ماجرا برعکس است. تئاتر هم همیشه خودش را یک سروگردن بالاتر از سینما دیده است؛ در این موقعیت بینابینی خودت به چه فکر میکردی؟
حمیدین: روز اول که این ایده به ذهنم خطور کرد، هیچ وقت فکر نمیکردم قرار است سینما سوژه تئاتر باشد یا برعکس. اکنون ما در جهانی سیر میکنیم که هنرها آرام و آشکارا در هم تلفیق شدهاند و این ناشی از تلفیق ژانرها و سبکها است. با اینکه عاشق ساختارشکنیام در وهله نخست نمیدانستم چه چیزی سوژه چه چیزی میشود. فقط میدانستم تلاشی میکنم تا دو هنر با هم تلفیق شوند. هر از گاهی فکر میکنم از علی حاتمی و شجریان پلانی سینمایی داریم، این تلفیق شعر و موسیقی و سینما - نه در قالب هنر هفتم - به چیزی متفاوتتر از تعاریف مرسوم در «دلشدگان» نمود پیدا میکند.
نگاهت به عشق فیلمها شاید کمی به هامونبازهای رحمانیان تنه میزند، آنجا هم مونولوگ بود و ماجرای سینما. چرا برای غرق شدن در نوستالژی کماکان مونولوگ مدیوم مناسب در نظر گرفته میشود؟
حمیدین: من هامونبازها را ندیدم؛ اما نمایش آقای رحمانیان درباره یک فیلم است نه کل سینما. این چیزی است که از اسمش برمیآید. اثر من درباره خود سینما و البته سالن سینماست و اتفاقاتی که در آنجا رخ میدهد. نمایش مونولوگ صرف نیست. چیزی که از خود مونولوگ بیشتر برای من اهمیت دارد، خردهپیرنگها است. من طرفدار خردهپیرنگم و نام این را اگر بشود نوعی مدیوم بگذاریم بر پیرنگ اصلی یا شاهپیرنگ ترجیح میدهم و از همین رو به مونولوگ رسیدیم. اینکه مونولوگ شیوه مناسبی برای روایت داستان ما است باید بگویم از نظر من مونولوگ روش مناسبی است. آدمهای به معنای واقعی عاشق سینما و فیلم، نه آنکه ثروت و شهرتش باشد، آدمهاییاند که خیلی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. چون هر یک از آنان از جهانی آمدهاند، برای مثال غلامعلی نماد تغییر سینمای کلاهمخملیها به موج نوی سینمای آن دوران است. نمیتوانستم به این رویه بروم که همه آدمهای آن جریان را نشان بدهم. این رویه را هم دوست نداشتم. دوست داشتم آدمی که تا حد زیادی مثبت است، داستانش را خودش روایت کند و عناصر منفی قصه و دنیای شر را نبینیم. عشق به ذات خود سینما خیر است.
نمایش تو از دلسوختههای سینما میگوید و روزگاری که سینما محل شلوغیها بود. آیا چنین نگاهی هم به تئاتر داری؟
حمیدین: به نظر من در برههای سینما حال خوبی درون خود داشت، با اینکه پول زیادی در آن نبود. درباره اینکه آیا اینگونه است همه ما جوابش را میدانیم. تئاتر نه برای آنان که در تئاتر کار میکنند و نه برای آدمهایی که تئاتر میبینند، حال خوبی ندارند. ما درباره موسیقی و سینما این تجاری شدن مطلق را دیدیم و به نظرم با اینکه هنوز فیلم خوب داریم، فیلم بد بسیار داریم و این اتفاق درمورد تئاتر هم رخ داده است. چون جلوی تجربه کردن و آدمهای جدید را میگیریم، به واسطه دغدغه فروش. اتفاقات بدی برای تئاتر رخ میدهد. شاید دوست داشتم تئاتر به این مسیر نرود؛ اما جریانی هست که میخواهد تئاتر دقیقاً همان مسیر سینما را برود. حالا میبینیم پولهای مشکوک که در سینما بیداد میکند میتواند وارد تئاتر شود. از این دید منفی است که میشود سینما و تئاتر را کنار هم گذاشت.
من نمایشهای زیادی میبینم که میل کارگردان تئاتر در تبدیل شدن به کارگردان سینما پررنگ است. آیا خودت هم در چنین وضعیتی قرار گرفتی؟ دوست داری وارد سینما شوی و مسیر را از تئاتر تمرین میکنی؟
حمیدین: من درباره اتفاقات دیگر و کارگردانان نمیدانم؛ اما خودم کارم را در سینما و فیلم کوتاه و فیلم «هجوم» آقای مکری شروع کردم. بعد با گونههای دیگری از نمایش آشنا شدم. نه تنها تئاتر؛ بلکه پرفورمنس و غیره. روزی قرار بود تئاتر حال آدمها را خوب کند؛ اما این اتفاق دیگر رخ نمیدهد. دیگر آن عشقی که گفته میشد رخ نمیدهد. نه تئاتر و نه سینما ارجحیتی برای من ندارند. با اینکه میدانم با وجود ابزار مشترک، دو هنر کاملاً متفاوتند و من اینگونه به آنها نگاه میکنم. اما فکر میکنم مهمترین عنصری که کارگردان سینما با آن دستوپنجه نرم میکند، دوربین، اندازه نما و دکوپاژ است که مستقیماً به تصویر ضبط شده مربوط میشود. تئاتر مطلقاً آن را ندارد. ما اکستریم لانگشات خوبی داریم و همه چیز را از آن منظر میبینیم. به نظرم تمرینی در کار نیست. تئاتر برای من خیلی مقدس است. سینما دغدغهام است و اینها جدا از هم و در عین حال در هم تنیدهاند.
شرایط امروز تئاتر ایران برای کارهایی از این دست پرخطر است. اما باز هم چنین نمایشی روی صحنه میبری، چرا؟
حمیدین: اگر منظور از پرخطر، فروش است که بله این آثار در گیشه شکست میخورند. من کمی با آگاهی وارد این حیطه ترسناک شدم، میدانستم در فروش موفق نخواهیم بود. آسمان و زمین و آلودگی و بنزین و اعتراض و مشکل سالن هم موجب شد اجرای کمفروشی نسبت به تصور خودم داشته باشیم. باید اجازه دهیم تئاتر مسیر تجربی و مستقل خودش را پیدا کند. از این دغدغه فروش گروه که فاقد خلاقیت است و در سالنهای کوچک و کوچکتر رخ میدهد ممانعت کنیم. از خودمان بپرسیم چرا دیگر نمایشنامه خوب نداریم؟ چرا هیچ کار تجربی نمیبینیم. کاری که ساختارها را جابهجا کند و تلنگری بزند. من میدانم چند نمایشنامه هست که کار کردنش آسان است و زمان زیر یک ساعت است. هر آنچه تئاتر برایش خلق شده است را از بین میبریم. صرفاً برای اینکه بفروشیم. من میدانم پرخطر است و احتمال شکست هم هست در مسیر مالی؛ اما در مسیر کسی که هنر و تئاتر را دوست دارد و تلاش میکند کار خلاقانهای بکند، خطری نمیبینم. باید به دیدگاهها بها بدهیم. شاید به گروههای مستقل باید بیشتر نگاه کنیم. به گروههایی که چهره ندارند، چهره ندارند، چهره ندارند. دلیل فروش بیشتر کارها هم نه متن خوب است و نه تبلیغات خوب، صرفاً چهره است. تئاترها شبیه سکانسی از فیلم سینمایی شدهاند که هم ترسناک و هم نومید کننده است.
انتخاب کارگردان جوان برای تولید اثر به چه میزان ریسک دارد؟
آموزگار: اگر ریسک را بر پایه فروش در نظر بگیریم، با توجه به شرایط حاضر تئاتر، ریسک بالایی دارد؛ اما زمانی که در ابتدای کار به عنوان مدیر پروژه دریافت صحیحی از میزان توانایی و ایده کارگردان و رفتار او داشته باشید، نه تنها ریسک نیست بلکه نیاز درستی است که باید به آن پاسخ داد و تمام تلاش ممکن را برای به ثمر رسیدن پروژه کرد. مسلماً از دید بسیاری، این مسیر پرمخاطره خواهد بود و شاید مسئولیت مدیر پروژه کاهش این مخاطرات جهت به نتیجه مطلوب رسیدن است.
چرا روی جوانها سرمایهگذاری میکنید؟ خط مشی بازار ملاک خوبی برای انتخاب گروه تئاتری است؟
آموزگار: اتفاق درست، روی ایده و اجرای خوب سرمایهگذاری کردن است. سن و سال مهم نیست. کارهای زیادی از کارگردانهای جوان و شناخته نشده روی صحنه رفته که با استقبال مخاطبین و حتی اهل فن رو به رو شدهاند. همچنین اجراهای بسیاری با مضمونهای غالباً مشابه ساخته و اجرا میشوند که از چهرههای شناخته شده بهره میبرند؛ اما لزوماً موفق نیستند چه در بحث گیشه چه از لحاظ کیفی. به نظر من جوانترها، ایدههای نو و جدیدی دارند که باید فضای ارائه و تجربه را برای آنها فراهم کرد.
انتهای پیام/
R1369/P/S4,34/CT2 واژه های کاربردی مرتبط تئاترمنبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۵۰۵۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
نوزدهمین «شب کارگردان» با تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر کشور؛ ژاله علو، علیرضا کوشکجلالی و علی شمس برگزار میشود و تندیس انجمن کارگردانان تئاتر به آنان اهدا خواهد شد.
به گزارش ایسنا، این برنامه به کوشش انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران، روز یکشنبه ۹ ادریبهشت ماه و از ساعت ۱۷ در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد و در کنار اهدای مدالیوم به اکبر زنجانپور، از سه چهره نامبرده نیز تقدیر میشود.
بر اساس این گزارش، ژاله علو سال ۱۳۰۶ در محله سنگلج و در خانوادهای زاده شد که فرهنگ برایشان اهمیت داشت. پدرش گرچه ارتشی بود ولی ذوق هنری داشت و علاقهمند بود دخترش با ادبیات کشور آشنا شود. به همین دلیل از هفت سالگی با شروع مدرسه کتاب حافظ، سعدی و شاهنامه برایش میخواند و او را تشویق میکرد تا با اشعار بزرگان کشور آشنا شود.
علو درس و مشق را در دبستان «نواختران» در خیابان شاهپور آغاز کرد و دوره متوسطه را در مدرسه «خسرو خاور» گذارند. مدتی به دانشسرای مقدماتی رفت و به دلیل علاقه به کار هنری، هنرستان هنرپیشگی را انتخاب کرد. در هنرستان هنرپیشگی نزد استادان بزرگی مانند هایک گاراگاش، دکتر نامدار که استاد فن بیان بود و خانمی سوییسی که استاد بدن و حرکت بود، مشغول نوآموزی شد. در همین هنرستان با چهرههایی همانند محمد نوری، معز دیوان فکری و ... هم شاگردی شد و اولین حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرد. او از دانشسرای مقدماتی مستقیما وارد رادیو شد و سالها در این رسانه فعالیت کرد.
و حالا انجمن کارگردانان تندیس و لوح تقدیر خود را به پاس سالها تلاش و هنرآفرینی در حوزه کارگردانی تئاتر رادیویی به استاد ژاله علو تقدیم میکند.
علیرضا کوشکجلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، دیگر هنرمندی است که فردا مورد تقدیر قرار میگیرد. او گرچه مقیم آلمان است اما همواره در تئاتر ایران حضوری تاثیرگذار داشته و علاوه بر کارگردانی نمایشهای مختلف، در بسیاری از شهرهای کشور نیز هنرجویان را اموزش داده و با آنان آثار نمایشی مختلفی را اجرا کرده است. تماشاگران تئاتر از اجرای نمایشهای «موسیو ابراهیم» و «خدای کشتار» او خاطراتی به یادماندنی دارند.
بر همین اساسا، انجمن کارگردانان به پاس تلاشهای فراوان در حوزه آموزش تئاتر و کارگردانی از علیرضا کوشک جلالی تقدیر میکند.
اما علی شمس، دیگر کارگردانی است که مورد تقدیر قرار میگیرد. او علاوه بر کارگردانی نمایشهای گوناگون همچون «احتمالات»، «داستانهای میان رودان»، «قلعه انسانات»، «وقتی خروس غلط میخواند»، «شب دشنههای بلند»، «مخاطب خاص»، «اگر شبی از شبهای تهران، مسافری...» و ...، در زمینه تئوری و ترجمه آثار نمایشی نیز پرتلاش است و در سالهای اخیر، بسیاری از آثار معتبر نمایشی جهان زیر نظر او منتشر شدهاند. انجمن کارگردانان به پاس تلاشهای اجتماعی در حوزه تئاتر لوح تقدیر خود را به علی شمس اهدا خواهد کرد.
انتهای پیام